آترینا عشق زندگی ماآترینا عشق زندگی ما، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

لحظه های شیرین با تو

13 ماهگی آترینا جیگر

1393/2/18 0:52
نویسنده : مامان
452 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مهربونم راستش هر میبینتت میگه چقد دلنشینو مهربونو خونگرمه،دیگه دختر منه دیگه.خوب از این ماه برات بگم که کلی تغییر کردی واقعا تو این یه ماه خیلی درکو فهمت رفته بالا ماشالا هر چی میگم متوجه میشی خیلی هم جیگر شدی عسل مامان.از غذا خوردنت که هنوز کم غذایی ونخوردن غذا رو با شیر من جبران میکنی تا صبح شیر میخوری دیگه اینکه کمتر از قبل زمین میخوری.از حرف زدنت بگم که خیلی پیشرفت کرده یه سره که میگی ماما،بابا رو بابا صدا میکنی،دایی روهم دایی خیلی عجیب به داییت علاقه نشون میدی،الو میکنی،به توپ میگی توب،به پارک میگی تاتا،به آب میگی ب، به شیشه آبت میگی ممه،چیزی میخوای بدی میگی به،به بریم میگی بییم،دست میزنی میگی دس،اجزای صورت رو هم میشناسی البته بینی رو هیچ وقت اشتباه نمیگی دیگه اینکه هنوز خیلی شیطونی یه لحظه هم نمیشینی،راستی وقتی تو پوشکت جیش میکنی میگی جیش،رو لگنت هم میزارمت دستشویی میکنی،دستو پات رو هم میشناسی میگم دستا بالا دوتاشو میاری بالا،کفش یا جوراب میخوام پات کنم میگی پا البته خیلی دوس داری خودت پات کنی بیرون هم میریم دستتو. میگیرم جیغ میزنی که دستو ول کنم خودت راه بری،وقتی میگم بریم بشورمت خودت میری طرف دستشویی،به لباسشویی هم خیلی علاقه داری یه سره روشنش میکنی از دستت همش توش پر آبه که باید خشک کنشو بزنم هیچی از دستت در امان نیس دو تا از درای کابینت رو انقد بازو بسته کردی با اینکه دسته هاشم برداشتیم شکسته،دیگه اینکه از مبل خونه مامان بابایی راحت بالا پایین میری چون از مال ما کوتاه تره،پارک هم خیلی دوس داری میزارمت رو سرسره قشنگ خودت میای پایین،رو تاپ هم همش آواز میخونی میگی تاتا،همش هم در حال آب خوردنی،راستی پنجمین دندونت هم دیروز جونه زده از بالا سمت چپ(دندون نیش)قربونت برم مبارکت باشه،بوس هم میکنی البته دهنتو باز میکنی میچسبونی به صورت مهربونم و بوس هم میفرستی و تازگیا هم خیلی قشنگ میرقصی دستاتو خوشگل تکون میدی آدم ضعف میکنه فوت هم میکنی ماهی هم میشی به ماهی هم میگی مایی،خلاصه کارای جدید زیاد میکنی ولی تا جایی که ذهنم یاری داد نوشتم عزیزم،آترینای مامان تو خوردنی ترین بچه دنیایی خیلی خیلی دوست دارم بوس بوس

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مجيد
24 اردیبهشت 93 15:42
چقد شبيه گم شده منه اين کوشولو نکنه خودشه