آترینا عشق زندگی ماآترینا عشق زندگی ما، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

لحظه های شیرین با تو

15 ماهگی و ماه رمضان

1393/4/17 15:3
نویسنده : مامان
441 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر خوشگلم

تو این ماه پیشرفت عجیبی تو حرف زدنت داشتی، بعضی موقعها یه چیزی میگی که تعجب میکنم مثلا دیروز باهات دالی کردم ترسیدی گفتی ترسید (ترسیدم)که از ذوق کلی بوست کردم حالا تا جایی که یادم میاد از حرف هایی که میزنی مینویسم:پیشی،هابو(هاپو)،چی شد، وقتی گشنته میگی ماست چون عاشق ماستی،آب،چش(چشم)،با(پا)،نی نی،ناسی(نازی)،مامانی بده، بیا،بییم(بریم)،الو،دلام(سلام)،دست،مامانی بییم دد( مامان بریم دد)،در،دآر (النگو یا انگشتر تا میبینی میگی دآر(در بیار)، مایی(ماهی)،میگم کلاغه میگه میگی آر آر(غار غار)،میگم پیشی میگی ماو پیشته،میگم هاپو چی میگه میگی آپ آپ،جیش،از یه چیزی بدت میاد میگی ایی، النگو میبینی میگی دسی ( دستم کن)،بخوا(بخواب)،بشیی(بشین)،عروسکتو میزاری رو پا لالایی میخونی میگی لالالالا،.تا جایی که ذهنم یاری داد نوشتم.

 حالا بریم سر شیطونی آترینا گلی،همچنان که فوق العاده شیطون تشریف دارین دیگه از دیوار راست بالا میرید تو ماشین که مکافاتی داریم از دست شما، تو خونه هم همه چیز گم میشه شما مثل سنجاب همه چیزو قایم میکنی مثل یکی از گوشی تلفن خونه که هنوز که هنوزه پیدا نشده ، خلاصه که خیلی سخته جایی بریم چون یه سره باید دنبالت باشم حالا بگذریم که با این بوسای آبداری که جدیدا یاد گرفتی اصلا خستگی رو نمیفهمم از بس که لذت بخشه بعضی موقعها که تند تند این لپو اون لپمو بوس میکنی که دیگه ضعف میکنم آخه تو نفس منی.راستی چشمک هم میزنی جیگر.به نی نی هات هم ممه میدی یعنی ادای ممه خوردن در میاری خیلی بانمک میشی.

الان ماه مبارک رمضان هست و من عاشق این ماهم چون این ماه یه حس خیلی خوب بهم میده یه حال خوش، من و بابا هم روزه میگیریم البته از اونجایی که همه کارای دنیا برعکسه از روز اول شما به طور عجیبی شیر خوردنت زیاد شده ولی من دلم نمیاد روزه نگیرم ولی برام یه کم سخت شده که خود خدا کمک میکنه، ایشالا روزی رو ببینم که سه تایی سر سفره سحر و افطار میشینیم آمین.

دیگه اینکه شما عاشق بچه ها هستی هر جا بچه میبینی میدوی پیشش دستشو میگیری نازش میکنی میگی نی نی ناسی ناسی آخه عزیز مامان خیلی مهربونه قربونش برم.

دیگه جونم برات بگه گل مامان روز به روز خوردنی تر میشی عزیزم تاجایی که یادم بود نوشتم جیگر مامان تا پست بعدی به خدا میسپارمت بوس بوس

 

تو حیاط در حال آب بازیپارک

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

sheyda
7 مرداد 93 2:04
فدای ایی گفتنت نفسی...همین الآن ببوسینش مامانی...خوشحالم آپ کردین... سلام عزیزم خوشحالم میکنی سر میزنی ممنون ما هم شما رو از راه دور میبوسیم