16 ماهگی عشقم
سلام آترینا گلی
مامانی شما انقد ماشالا شیطونی که به سختی فرصت پیدا میکنم که بیام و از شیرین زبونی و کارهای جدیدت بنویسم.
خوب اول از همه بگم ماشالا تو حرف زدنت خیلی سریع پیشرفت کردی هر چی رو یه بار میگم تکرار میکنی دخمل باهوشم. همه رو به اسم میشناسی مثلا میگم ستایش کو؟ با دست نشون میدی میگی ایناهاش و اگر طرف نباشه میگی نیس.چند تا از کلمات جدید که یادم میاد مینویسم:آب بازی، توب بازی(توپ)، میخوای کفش یا جوراب پات کنم یه چیز عجیب میگی که خیلی خنده داره یه صدایی از بینیت در میاری که فیلم گرفتم در آینده ببینی، چش(چشم)، بییی(بینی)، دست، پا، مو،لب، بخوا ( بخواب)،بخو( بخور)،آبی(حموم)،بشی (بشین)،درد،مهسا، امیر و جمله کوتاه هم میگی، مثل مامان نی نی لالا( مامان نی نی رو بخوابون )، یا مامان بییم(بریم) دد.
وقتی میگم آترینا دعا کن دستاتو میاری بالا میگی الا( الله اکبر) بعد میکشی رو صورتت میگی آمین.
دختر گلم یه چند وقتیه با هر که نماز میخونه نماز میخونه قشنگ سرتو میزاری رو مهر، رکوع میری، مامان بابا هم یه چادر قشنگ برات دوخته سرت میکنی نماز میخونی جیگر من.
دیگه اینکه هرروز بعد از ظهر میریم پارک شما با بچه ها کلی کیف میکنی کلی هم تاپو سرسره بازی میکنی عزیزم.
این ماه دو تا عروسی دعوت بودیم یکی پسر خاله مامان بابا یکی هم پسر دایی مامان بابا هر دوش خیلی خوش گذشت شما که یکسره بغل اینو اون بودی نمیگفتی مامان و بابام کوشن خلاصه اینکه منو بابایی رو تحویل نمیگرفتی عروسی مجید که اصلا بغل ما نیومدی آخرشم بغل مسعود پسر خاله بابا خوابت برد دادنت به ما ولی خلاصه شما کلی کیف کردی.
در آخر اینکه آترینا اندازه تموم دنیا دوست دارم امیدوارم همیشه مثل الان خوشحال و مهربون باشی و همیشه تنت سالم باشه جیگر من تا پست بعدی به خدای مهربون میسپارمت عزیزم بوس